آیه 28 سوره مریم
<<27 | آیه 28 سوره مریم | 29>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای خواهر هارون، تو را نه پدری ناصالح بود و نه مادری بدکار (پس تو دختر بکر از کجا فرزند یافتی).
ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت بدکاره بود [این طفل را از کجا آورده ای؟]
اى خواهر هارون، پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نيز] بدكاره نبود.
اى خواهر هارون، نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت زنى بدكاره.
ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود، و نه مادرت زن بد کارهای!!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«هَارُونَ»: مراد هارون برادر موسی است که یکی از پیغمبران خدا بوده و مریم از نسل او است. این که با وجود فاصله صدها سال، قرآن فرموده است: (یَآ أُخْتَ هَارُونَ) این اصطلاح زبان عربی است. مثلاً عربها میگویند: یا أَخَا الْعَرَبِ. یا أَخا تَمیمٍ. پس مراد این میشود که: یا سُلالَةَ هَارُونَ النَّبِیِّ التَّقِیِّ الْوَرِعِ.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27»
پس مريم در حالى كه نوزادش را در آغوش گرفته بود، او را به نزد بستگان خود آورد. گفتند: اى مريم! به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شدهاى.
يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
اى خواهر هارون! پدرت مرد بدى نبود و مادرت (نيز) بدكاره نبود.
نکته ها
كلمهى «فَرِيًّا» به معناى كار زشت و منكر بزرگ است.
گرچه بعضى هارون را برادر واقعى مريم دانستهاند، لكن پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: مريم از بستگان هارون برادر موسى مىباشد. «1»
پیام ها
1- حقيقت را آشكار كنيم هرچند گروهى ناراحت شده و تهمت بزنند. «فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ»
2- قضاوت مردم معمولًا عجولانه وبراساس قرائن ظاهرى است، نه واقعيّات. «لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا» (با ديدن نوزادى همراه مريم، به بدى او حكم كردند)
3- يكى از راههاى تربيت، توجّه دادن افراد به نيكى و فضيلت نياكان و خانواده است. يا أُخْتَ هارُونَ ...
4- از والدين وخانواده صالح، جز فرزند صالح انتظار نيست. «يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ
«1». تفسيربرهان؛ امالى مرتضى، ج 4، ص 106.
جلد 5 - صفحه 261
أَبُوكِ ... أُمُّكِ بَغِيًّا» (صالح بودن پدر ومادر وخانواده در رفتار و كردار فرزند مؤثّر است.)
5- انجام كار بد از دودمان شريف، بيشتر مورد سرزنش است. ما كانَ أَبُوكِ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
خلاصه بناى سرزنش را گذاشته گفتند:
يا أُخْتَ هارُونَ: اى خواهر هارون.
در تفسير قمى- روايت نموده كه چون مريم را در محراب نديدند، به طلبش بيرون آمدند؛ زكريا عليه السلام نيز بيرون آمد به تجسس مريم، پس ديدند كه مريم مىآيد و عيسى را در سينه خود گرفته. زنان بنى اسرائيل جمع شدند و آب دهن به روى مباركش مىانداختند. مريم مطلقا به ايشان سخن نفرمود تا داخل محراب شد. گفتند: اى مريم، شيء عظيمى آوردى، و بر سبيل تشنيع گفتند:
اى خواهر هارون؛ زيرا هارون مرد فاسق زناكارى بود، به بدى مشهور؛ آن صديقه مطهره را به او تشبيه كردند «2». قول ديگر آنكه: هارون مرد صالحى بود به پرهيزكارى مشهور، و هر كه به صلاح شهرت مىيافت او را به هارون نسبت مىدادند. و چون او وفات نمود چهل هزار نفر تشييع جنازه نمودند كه همه هارون نام داشتند به جهت تيمن و تبرك، و مريم را از باب طعن خواهر او
«1» منهج الصادقين، ج 5، ص 416.
«2» تفسير قمى، ج 2 ص 49 و 50.
جلد 8 - صفحه 172
گفتند.
ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ: نبود پدر تو مرد بد، يعنى شخصى كه عمل بد نموده باشد. وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا: و نبود مادر تو حنه دختر فاقود زناكار و فاجر، اين كلام تنبيه است بر آنكه فواحش از اولاد صالحين، افحش است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكاناً قَصِيًّا «22» فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ قالَتْ يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا «23» فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا «24» وَ هُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَيْكِ رُطَباً جَنِيًّا «25» فَكُلِي وَ اشْرَبِي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا «26»
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا يا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئاً فَرِيًّا «27» يا أُخْتَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما كانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
ترجمه
پس بارور شد باو پس كنارهگيرى كرد با او در جائى دور
پس آوردش درد زائيدن بسوى تنه آن درخت خرما گفت ايكاش من مرده بودم پيش از اين و بودم چيز ناچيزى فراموش شده
پس ندا كرد او را از زير پايش كه محزون مباش بتحقيق قرار داد پروردگارت در زيرت آب جارى
و بكش بسوى خود تنه درخت خرما را ميريزاند بر تو خرماى تازه چيده شده
پس بخور و بنوش و روشن كن چشم خود را پس اگر ببينى از افراد انسان كسى را بگو همانا من نذر كردم
جلد 3 صفحه 468
براى خداوند بخشنده روزه را پس سخن نميگويم امروز با هيچ كس
پس آورد او را نزد كسانش در حاليكه برداشته بود او را گفتند اى مريم بتحقيق آوردى چيز نو ظهورى
اى خواهر هارون نبود پدرت مرد بدى و نبود مادرت زناكار.
تفسير
- پس از مذاكرات سابقه كه ميان حضرت مريم و جبرئيل عليه السّلام روى داد جبرئيل دميد در گريبان پيراهن مريم و داخل شد در درون او و آبستن شد بعيسى عليه السّلام در شب و فارغ شد از وضع او صبح و مدّت حملش نه ساعت بود مانند نه ماه چنانچه قمّى ره روايت نموده و در مجمع و كافى از امام صادق عليه السّلام نه ساعت بودن مدّت حمل تأييد شده و چون مريم آثار حمل را در خود مشاهده نمود و خجلت كشيد آنرا بكسان خود اظهار نمايد ناچار از آنها كنارهگيرى نمود و گفتهاند بيكى از كوهپايههاى دور اطراف شهر دمشق كه مسكن ايشان بود هجرت نمود ولى در تهذيب از حضرت سجاد عليه السّلام نقل نموده كه آمد كربلا شبانه همانجا كه قبر امام حسين عليه السّلام است حضرت عيسى عليه السّلام متولد شد در هر حال چون آثار وضع حمل در مريم پديدار شد با آنكه يكّه و تنها بود ناچار براى آنكه در آنموقع پناه و تكيه گاهى داشته باشد به تنه درخت خرماى خشك شدهاى كه شاخ و برگ آن ريخته بود ملتجى شد و صيغه اجائها بمناسبت تضمّن آن بمعناى التجاء متعدّى بالى شده و چون آندرخت در آن نواحى معروف بود معرّف بالف و لام شده و حضرت عيسى همانجا متولد شد و مريم از نهايت حزن و اندوه و تحيّر در كار خود كه با اين بچّه چه كند و جواب كسان خود را چه بگويد كه باور كنند او گناهى نكرده آرزوى مرگ كرد و گفت ايكاش من مرده بودم و چيز ناقابلى دور انداخته بودم كه نامم محو از صفحه روزگار و فراموش از السنه و افواه شده بود ناگاه صداى حضرت عيسى را از پائين پاى خود شنيد كه ميگويد ما در غم مخور و محزون مباش خداوند در پائين پاى تو نهر آبى برايت ايجاد فرموده و حركت بده به جانب خود تنه درخت خرما را ميريزد براى تو خرماى تازه چيده شده پس بخور از آن و بياشام از اين آب جارى و روشن بدار چشمت را بمن و بيرون آى از غم و اندوه چون اصل قرّه بمعناى خنكى است و گفتهاند اشك چشمى كه از خوشحالى باشد خنك است لذا قرّه چشم كنايه از خوشحالى شده است چنانچه
جلد 3 صفحه 469
در فارسى روشنى چشم كنايه از خوشحالى است چون در وقت فرح و خوشحالى چشم روشن ميشود چنانچه در وقت حزن و اندوه تار ميگردد و گفت اگر ديدى كسيرا كه خواست راجع بمن از تو چيزى بپرسد بگو من نذر كردم براى خدا كه امساك كنم از صحبت كردن لذا با كسى امروز حرف نميزنم من خودم جواب او را ميدهم چون اصل صوم بمعناى امساك است و اين در بنى اسرائيل معمول بود كه روزه صمت ميگرفتند يعنى روزه سكوت و اين مقدار حرف زدن را براى او تجويز نمود يا آنكه باو دستور داد اينمعنى را باشاره بفهماند در هر حال ظاهرا مأمور شد از طرف خداوند به بيان حضرت عيسى كه واقعا روزه صمت بگيرد نه آنكه براى ظهور معجزه آنحضرت بجواب، امر خلاف واقعى را اظهار نمايد چون اين مجوّز دروغ نميشود خصوصا از چنين صدّيقهاى و قمّى ره فرموده عيسى عليه السّلام بعد از آنكه ديد مادرش آرزوى مرگ كرد براى آنكه نميداند جواب اقوامش را چه بگويد مادر را دلدارى داد و گفت محزون مباش خداوند در زير پاى تو نهر آبى جارى فرموده و حركت ده تنه درخت خرما را ميريزد بر تو خرماى تازه و آندرخت كه سالها بود خشك شده بود و شاخ و برگش ريخته بود بمجرّد رسيدن دست مريم بآن سبز شد و ميوه داد و ريخت براى مريم از آن خرماى تازه پس خرسند شد و عيسى عليه السّلام باو فرمود مرا راست و درست كن و قنداق نما و ساير دستورات را باو داد و او رفتار كرد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت عيسى پاى خود را بزمين زد و چشمه آبى جارى ظاهر گشت با وجود اين بعضى از مفسّرين سرى را بمعناى شريف گرفتهاند و عبارت از حضرت عيسى دانستهاند و ندا كننده را گفتهاند جبرئيل بوده كه سمت قابلگى داشت در صورتى كه وجود شخص شريف مناسبت با آشاميدن ندارد كه در كلام الهى متفرّع بر آن شده و جبرئيل مناسب با قابلگى نيست اگر بنا بود از عالم غيب قابله بيايد مناسب حوريّه بود علاوه بر آنكه غلام كه در آيات سابقه ذكر شده و چند ضمير بآن راجع گشته نزديكتر است بضمير مستتر در ناديها از جبرئيل كه ذكرى از او قبلا شده بود با آنكه نداء ملك مناسب با فوق است نه تحت كه مناسب با نداء نوزاد است اين اشتباهات نيست مگر در نتيجه اعراض از اخبار ائمه اطهار عليهم السّلام كه براى ابراز اين حقيقت ناچار باظهار آن
جلد 3 صفحه 470
شدم در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت يكروز در باغات كوفه تجسّس از درخت خرماى خوب ميفرمود تا رسيد بدرخت خرمائى پس وضو گرفت در كنار آن و نماز خواند و در سجودش پانصد مرتبه تسبيح گفت پس تكيه كرد بآن درخت خرما و دعاهائى خواند و بعد فرمود و اللّه اين همان درخت خرمائى است كه خداوند بمريم فرمود و هزّى اليك تا آخر آيه و نيز از آنحضرت نقل نموده كه روزه فقط امساك از خوردنى و آشاميدنى نيست مريم كه گفت من نذر نمودم كه براى خدا روزه بگيرم مرادش روزه صمت بود پس شما هم در روزه زبان و گوش خود را حفظ كنيد و چون حضرت مريم بدستور فرزند او را قنداق نمود و در بغل گرفت و نزد كسان خود رفت آنها زبان بملامت او گشودند و او اعتنائى بآنها نكرد و بجانب عبادتگاه خود شتافت و در آنجا قرار گرفت تا همه آمدند و باو گفتند عجب كار نو ظهور قبيحى كردى اى خواهر هارون نبى در صلاح و تقوى و عبادت چون آنحضرت يا هارون نام ديگرى معروف باين اوصاف بوده در بنى اسرائيل و هر كس را ميخواستند مبالغه در صلاحش نمايند برادر يا خواهر او ميخواندند و گفتند پدرت عمران مرد بدى نبود و مادرت حنّه زن زناكارى نبود تو چرا اين طور شدى و معلوم است كه تشبيه آنها او را به هارون بر سبيل طعنه و استهزاء براى شهرت مريم عليها سلام بعبادت و تقوى بوده نه آنكه در چنين موقعى ميخواستند مبالغه در صلاح و تقواى او نمايند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أُختَ هارُونَ ما كانَ أَبُوكِ امرَأَ سَوءٍ وَ ما كانَت أُمُّكِ بَغِيًّا «28»
اي خواهر هارون نبود پدر تو آدم بدي و نبود مادر تو اهل بغي و فساد يا أُختَ هارُونَ در كلمه هارون در ميان مفسرين اختلاف شديديست بعضي گفتند برادر مريم بود از طرف پدر نه از طرف مادر چون مادرش فقط مريم را آورد و بسيار آدم خوبي و صالحي بود بعضي گفتند برادر نسبي نبود يك نفر از بني اسرائيل بود که بسيار اهل عبادت و صالح بود و تعبير باخت يعني در عبادت و صلاح مثل او بودي بعضي گفتند آدم فاسد فاسقي بود يعني تو هم مثل آن شدي اهل فساد و فسق گشتي لكن احتمال رابعي ميرود که برادر رضاعي مريم بوده باشد و از مادر مريم شير خورده باشد ما كانَ أَبُوكِ امرَأَ سَوءٍ پدر مريم عمران بود و از اوتاد و احبار و ابرار بود بلكه ممكن است مقام نبوّت هم داشته باشد وَ ما كانَت أُمُّكِ بَغِيًّا يعني عمل زشت قبيح مثل زنا و بيعفتي و بيحيايي و امثال اينها است يعني پدر و مادر و برادر تو تماما صالح و نيك بودند چون شد که تو اينکه پسر را بدون شوهر آوردي و اهل بغي شدي.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 28)- بعضی به او رو کردند و گفتند: «ای خواهر هارون! پدر تو آدم بدی نبود، مادرت نیز هرگز آلودگی نداشت» (یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا).
اینکه آنها به مریم گفتند: «ای خواهر هارون»! به جهت این است که هارون مرد پاک و صالحی بود، آن چنان که در میان بنی اسرائیل ضرب المثل شده بود، هر کس را میخواستند به پاکی معرفی کنند میگفتند: او برادر یا خواهر هارون است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم